مردم در خیابان های شهر با اعتماد به نفس قدم می گذراند، به نظر می رسد از نیت خود مطمئن اند در صورتی که ایده ای ندارد به کجا در حال حرکت هستند.
۱- آدم های گرفتار در ظاهر،برای زندگی خود، رسالتی مهم دارند. آدم های بهره ور، واقعا برای زندگی خود یک مأموریتی مهم دارند.
گرفتارها تردید خود نسبت به مقصد را پشت گام های بسیار کوچک پریقین خود، پنهان می کنند.
بهره ورها تردیدشان در قدم های کوچکشان معلوم است، چون در باره ی مقصد، پریقین هستند.
۲- گرفتارها اولویت های زیادی دارند، بهره ورها اولویت های کمی دارند.
زندگی پرسشی راجع به اولویت ها است. اگر شما واقعا سه اولویت دارید، در زندگی خود دارای اولویت هستید ولی اگر ۲۵ اولویت دارید، صاحب یک آشفته بازار هستید. قانون پارتو یا همان هشتاد بیست را فراموش نکنید.
۳- گرفتارها سریعا “بله” می گویند. بهره ورها به سختی “بله” می گویند.
وارن بافت معتقد است باید به اکثر چیزها “نه” گفت. اگر به اکثر چیزها “نه” نگویید، زندگی تان، تکه های کوچکی خواهد بود که در اولویت های دیگران، غوطه ور شده است.
۴- گرفتارها روی عمل تمرکز دارند، بهره ورها روی شفافیت قبل از عمل، تمرکز دارند.
برای اینکه بتوانید بر روی بیست درصد کارهای موثر خود تمرکز کنید، باید آن ها را شفاف شفاف بشناسید. خلوت کردن با خود و نوشتن خاطرات، می تواند کمک های موثری کنند.
۵- گرفتارها همه ی درها را باز نگه می دارند، بهره ورها درها را می بندند.
به عنوان یک فرد جوان، خوب است که آلمانی یاد بگیریم، چینی را هم تا حدودی بشناسیم. کلاس ویلن هم بریم. آخر هفته هم که دو روز سفر تفریحی عالی پیشنهاد شده است. در دانشگاه هم که باید جزء نفرات برتر بود. این یک جوان گرفتار است.
اگر هدف من این است که آخر امسال اسپانیایی صحبت کنم، صحبت خواهم کرد.
اگر هدف من این است که آخر امسال اسپانیایی صحبت کنم، سی درصد بیش تر پول در بیاورم، به ده کشور سفر کنم، لاغر کنم، وارد یک رابطه ی عاطفی جدیدی شوم و تمامی کنسرت هایی که در تهران برگزار می شود را شرکت کنم، در آخر سال، اسپانیانی صحبت نخواهم کرد.
۶- گرفتارها راجع به گرفتاری هایشان صحبت می کنند. برای بهره ورها نتایجشان صحبت می کنند.
استفن کینگ می گوید: ” یک نویسنده تولید کننده ی لغات است. تولید لغات: شما یک نویسنده می باشید. عدم تولید لغات: شما یک نویسنده نمی باشید”
صحبت راجع به نویسندگی، نویسندگی نیست. نویسنده ها بر نوشتن تمرکز دارند، نه صحبت راجع به نویسندگی.
۷- گرفتارها می گویند چه قدر وقت کم دارند. بهره ورها برای چیزی که برایشان مهم است، وقت می سازند.
زمانی که برای آوردن بهانه خرج کردیم، زمانی را برای بهره وری از دست داده ایم. اگر به خود اجازه دادید که بهانه آورید، هر روز در بهانه جویی بهتر خواهید شد. بهره ورها از زمان برای بهانه جویی استفاده نمی کنند.
بهتر است کاری انجام ندهید تا این که کاری انجام دهید که با والاترین ارزش های شما سازگار نیست.
۸- گرفتارها چند کار را انجام می دهند. بهره ورها تمرکز می کنند.
از تکنیک پامادورو چه می دانید؟ یک کار را پیدا کنید که باید روی آن تمرکز کنید.
۹- گرفتارها سریعا به ایمیل ها پاسخ می دهند. بهره ورها بررسی می کنند.
ایمیل ها هم، لیستی از اولویت ها هستند. ولی نه تنها اولویت های شما، بلکه اولویت های دیگران هم هستند. اگر تمام ایمیل ها را پاسخ دهید، باز هم در اولویت های دیگران غوطه ور خواهید شد، وقتی با یک ایمیل رو به رو می شوید، سه کار می توانید انجام دهید: ۱- حذف کنید ۲- پاسخ دهید ۳- به تعویق بیاندازید
۱۰- گرفتارها دوست دارند بقیه هم گرفتار باشند. بهره ورها دوست دارند بقیه موثر باشند.
مدیرهای گرفتار، زمان های کاری را اندازه گیری می کنند. مدیران بهره ور خروجی را اندازه گیری می کنند. مدیران گرفتار از اینکه ببینند دیگران از کارهایشان لذت می برند، یا اینکه در آرامش هستند، عذاب می کشند. مدیران بهره ور از اینکه ببینند دیگران از کار خود لذت می برند، خوشحال می شوند.
گرفتارها دوست دارند به خاطر تلاش خود ارزش گذاری شوند نه به خاطر نتایجشان.
۱۱- گرفتارها می گویند چگونه تغییر خواهند کرد، بهره ورها در حال ایجاد تغییرات هستند
وقت کمتری را برای گفتن از آنچه در آینده انجام خواهید دید، سپری کنید و وقت خود را برای برداشتن اولین گام اختصاص دهید. بسیار جالب است که دنیا چگونه متأثر از افرادی است که خاموش شدند و به عمل پرداختند. پتانسیل خود را هدر ندهید، چیزی جذابی خلق کنید.
ترجمه آزاد از: Lifehack
One Comment
علیرضا
خیلی خیلی آموزنده بود و این پیام صرفا جهت تشکر از شما،
و همچنین خواهش برای ادامه پرقدرت تر وبلاگ نویسیتان است.
با احترام