اگر شما هم به این نتیجه رسیدهاید که در دنیای تکنولوژی، دیگر تنها منطق برای کسبوکارها کافی نیست و به دنبال روح برای کسبوکار خود میگردید، بهتر است داستانسرایی سازمانی را جدی بگیرید.
در دنیای شلوغ امروزی که رقابت هر روز شدیدتر میشود و به دنبال آن، جلب توجه و اعتماد مخاطبان سختتر و سختتر میشود و بازاریابیهای سنتی کارایی خود را از دست میدهند، کسی برنده است که بهترین داستان را بگوید.
خوشبختانه در حوزهی داستانسرایی سازمانی کتابها و مقالات مختلفی وجود دارد. کتاب «داستانسرایی سازمانی: ارزشآفرینی داستانهای در سازمانهای عصر دانش» نوشتهی دکتر مهدی شامی زنجانی و نرگس فرزانه کندری، که توسط انتشارات نگاه دانش، عرضه میشود، برای شروع آشنایی با موضوع داستانها در کسبوکار، مفید و کاربردی است.
خواندن این کتاب ۱۳۰ صفحهای وقت چندان زیادی از خواننده نخواهد گرفت و به طور روان، مطالب کاربردی به او خواهد آموخت.
این کتاب در پنج فصل به شرح زیر تنظیم شده است:
- فصل ۱: داستان سازمانی: این فصل به تعریف داستان و انواع آن میپردازد.
- فصل ۲: داستانسرایی سازمانی: این فصل به تعریف داستانسرایی، داستانسرا و روشهای داستانسرایی سازمانی اختصاص دارد.
- فصل ۳: کاربردهای داستانسرایی سازمانی: انواع حوزههایی که داستانسرایی سازمانی میتواند مؤثر باشد، در این فصل بررسی میگردند.
- فصل ۴: حوزههای داستانسرایی سازمانی
- فصل ۵: راهنمای داستانسرایی سازمانی: طبیعتاً این فصل از دیگر فصلها، کاربردیتر است و راهکارهایی گام به گام برای داستانسرایی سازمانی بیان میکند.
مطالب زیر، بخشی از نوشتههای فصل پنجم این کتاب هستند:
تنها تعداد اندکی از انسانها به طور ذاتی داستانسرا هستند و سایرین نیاز به رهنمودهایی برای داستانسرایی دارند. هنر و مهارت داستانسرایی قابل اکتساب است و کسانی که زمان و انرژی لازم را برای توسعه مهارت داستانسرایی صرف میکنند، میتوانند پیام خود را به گونهای مؤثر و به یادماندنی منتقل نمایند.
داستانهای سازمانی مؤثر بیشتر محصول نظم و ساختار هستند تا هنر و خلاقیت. نظم و ساختار را میتوان از طریق آشنایی با مؤلفههای داستانسرایی مؤثر در سازمان، بهبود داد. پنج مؤلفه داستانسرایی مؤثر عبارتند از: هدف، افراد، رویداد، زمینه، جریان.
توصیههای عمومی برای داستانسرایی:
- بیشتر افراد میتوانند داستانی را که شنیدن آن چند دقیقه طول میکشد، دنبال کنند؛ اما هنگامی که داستان پیچیده و طولانی میگردد، افراد درگیر جزئیات شده و به نکات کلیدی توجه نمیکنند؛ بنابراین داستانها باید کوتاه باشند.
- داستانسرا میبایست با ایجاد امیدواری در افراد، داستان را به پایان ببرد. برای مؤثر بودن داستان، امید به آیندهای را که میتوانند با تلاش به آن برسند، در شنوندگان ایجاد کند. مهمترین دلیل شکست افراد، از دست دادن امید است و داستانهای قوی، امید و جرأت ایجاد میکنند.
- میتوان یک داستان را چندین بار نقل کرد؛ اما بهتر است که داستان با رویدادهای کنونی جامعه در ارتباط باشد تا نو به نظر برسد.
- بهترین فناوریها و ابزارهای در دسترس برای داستانسرایی مورد استفاده قرار گیرند (مانند مولتی مدیا و….).
- داستانسرایی نوشدارویی برای همه مسائل سازمان و در هر زمان نیست. تأثیر داستانسرایی به خوبی ایدهای که منتقل میشود، وابسته است. اگر آن ایده نادرست باشد، داستانسرایی ممکن است ناکارآمدی آن را خوب جلوه دهد.
[مطلب مرتبط: داستانسرایی در کسب و کار چیست و شامل چه حوزههایی می شود؟]
پ.ن: اگر به داستانسرایی علاقهمند هستید، نوشتههای زیر را نیز بخوانید: