قمار زندگانی، یک ترکیب جالبی از دو کلمهی خاص است. دو کلمهای که بحث زیادی همیشه حول آنها شکل گرفته است.
طبق تعریف کملهی «قمار» در سایت ویکیپدیا، قمار یک رویدادی است که حداقل دو طرف در آن حضور دارند ولی فقط یک برنده دارد. پس در قمار، انسان یا میبازد یا میبرد، حد وسطی وجود ندارد. ولی معمولاً به کسی که قمار میکند، «قمارباز» میگویند نه «قماربَر». یعنی پیشقرض در قمار، باختن است نه بردن. ویژگی دیگر قمار این است که قمارباز، تا حدی میتواند در مشخص کردن عاقبت بازی نقش داشته باشد و ما بقی در دست بخت است. این که بخت چه کارتی به دست او بسپارد، مهمترین دلنگرانی قمارباز است. ممکن است بعضی از وقتها، او برای رفع این نگرانی تلاش به تقلب یا باج دادن به بخت هم بکند. وقتی بخت بخواهد تعیین تکلیف کند، برای آدمی دشوار میشود تا ابتدا جای را ببیند و سپس در آن پای بنهد. لیکن قمار با این همه دلنگرانیها و باختهایی که دارد، عدهای از آدمها را معتاد خود میکند. لذت باختنهای پیاپی برای یک برد، گویا بسی شیرین است. مخصوصاً اگر آن برد، بزرگ باشد. برندهی قمار، به امید بردن بیشتر، باز هم قمار میکند و کسی که میبازد به امید جبران باختش، باز هم قمار میکند و اگر باز هم باخت، چون دیگر چیزی برای باختن ندارد، مجدد قمار میکند.
اما بر خلاف «قمار»، واژهی «زندگانی» زیبا است و بار مثبت دارد. ریشهی این کمله از «زنده» میآید ولی در اصل خیلی کاملتر است. گیاهی که فتوسنتز میکند، «زنده» است. باکتریها هم زنده هستند و چه بسیار آدمهایی که فقط «زنده» هستند و زندگانی ندارند. گفته شد که «زندگانی»، چند پله بالاتر از «زنده» بودن است. آدمی که «زندگانی» دارد، حتماً بین گزینههایی که پیش رویش است، دست به انتخاب میزند، حتماً لذت «برد و باخت» را میچشد، تفکر میکند، هدف مشخص میکند، تجربه میکند، دوست میدارد، خشم میکند، تغییر میکند، گاهی میخندد و گاهی هم گریه میکند، اگر زمین خورد، پا میشود و باز دست به انتخاب میزند و باز فکر میکند و باز تصمیم میگیرد. ولی کسی که فقط زنده است، فقط چندین دغدغهی محدود دارد که چی بخورد، چه طور بخوابد و چه طور استراحت کند. او از تغییر متنفر است و طعم رشد برایش تلخ است. عزت نفس پایینی دارد و خودش را با هر کسی حتی بچهاش مقایسه و حسودی میکند.
نکته اینجا است که کسی که «زندگانی» دارد، «قمار» میکند و فردی که فقط «زنده» است، جربزه کافی برای «قمار» ندارد. آدمی وقتی بخواهد زندگی کند، ناچار است که با دیگرانی در تعامل باشد، مثل خانواده، دوستان، دنیای سیاست و مهمتر از همه بخت. پس در زندگانی هم مانند قمار، بیش از یک طرف وجود دارد. همچنین به نظر میرسد که مهمترین نقطه اشتراک قمار و زندگانی، «بخت» است. این که آدمی در چه خانوادهای و در چه کشوری به دنیا بیاید، یا اینکه چه جنسیتی داشته باشد، ابتداییترین مواردی است که میتوان گفت جای پای بخت است. در بازی قمار زندگانی هم، باخت و برد وجود دارد. اما بخش تلخ یا خیلی تلخ قمار زندگانی این است که خیلی دیر میفهمیم، باختهایم یا بردهایم، حتی ممکن است که هیچ وقت به نتیجهی بازی پی نبریم. مثلاً یک جوان ۱۸ ساله را اگر در نظر بگیریم، یحتمل برنامه ریخته است تا وارد دانشگاه شود و در فلان رشته درس بخواند و بعد که لیسانسش تمام شد، جهت ادامه تحصیل و مهاجرت به خارج از کشور برود. او کنکور میدهد و آن چه که دوست داشته است، برایش اتفاق میافتد و به نظر میرسد که در این بازی برنده شده است. با گذشت زمان در دانشگاه، او متوجه میشود که این بازی را باخته است چون بر خلاف استعدادهایش قدم برداشته است. این بازی به نظر یک بازی سادهی جوانی است. اما وقتی این قمار جدی میشود که او دست به اقدام بزند تا در راستای استعدادهایش گام بردارد. مجبور است شجاعت خرج دهد و به عنوان اولین قدم، شکستش را در بازی قبلی بپزید و وارد بازی جدیدی شود. گام بعدی، پیچ و خمهای این سفر قمار است. باید به خانواده پاسخ دهد که رشتهای که آنها برای فرزندشان دوست دارد، مناسب او نیست و این بازی سختی است…. او باید بجنگد ولی جنگیدن تا کجا؟
توصیههای گام به گام برای موفقیت در قمار زندگانی وجود ندارد. فقط باید قمار کرد و قواعد قمار را یاد گرفت. در قمار زندگانی، کسانی که، «حکمت» هم چاشنی بازی کنند، انتظار این است که بتوانند بخت را تا حدی با خود همراه کنند، اما تضمینی وجود ندارد. رضایت در زندگی، حاصل نتایج جمع تمام قمارهای زندگانی است. این امکان وجود دارد که فردی سالها باخته باشد ولی یک برد او را راضی نگه داشته باشد و برعکس.
با تشکر
محمّد قربانیان
2 Comments
رشید
پدرم روزضه ی رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر من به جویی مفروشم
بهمن محمدی
درود و خدا قوت
بازی، قمار، سرمایه گذاری و شرایط امروز
لازم نیست دیگر برای قمار به قهوه خانه ها و زیر زمین ها بروید، طمع بازی همین جا جاریست. قمار خانه ها بسته اند اما به لطف تکنولوژی نمودی دیگر پیدا کرده اند. اما این بازی و بازیگرانش، قمار باختن را در پیش گرفته اند، برنده های بازنده و بازنده های محکوم.