کرونا جدی و نگرانکننده است. برخی که بیشتر نگران شدهاند، خود را خانه نشین کردهاند و برخی هم علیرغم نگرانی به خاطر شغل یا هر چیز دیگر، امکان قرنطینه کردن خود را نداشتند. اما خطرناکترینها آنهایی هستند که اصلاً موضوع را جدی نگرفتند و مثل قبل و حتی بدون رعایت مسائل بهداشتی به زندگی خود مشغولاند و تا زمانی که کرونا سراغ خودشان یا نزدیکانشان نرود، آن روی سکه را نخواهند دید و در خانه نخواهند نشست. همانهایی که از این فرصتها برای سفر به شمال و دیگر اماکن تفریحی، سوء استفاده کردند.
من در این شرایط، بیشتر از همه نگران کشور خودمان هستم چون واقعاً نه مردم و نه دولت، عزمی برای مبارزه با این ویروس ندارند. فقط کافی است که نگاهی به چین بکنیم که با بهرهگیری از ظرفیتهای تکنولوژی و دادههای کلان، چه طور در برابر این بیماری قد علم کرده است. دیری نخواهد پایید که چین یکی از امنترین کشورها در برابر ویروس کرونا خواهد شد. پیشنهاد میکنم که حتماً مطلب «تکنولوژی در خط مقدم جنگ با کرونا» را بخوانید و از آن چه که چین انجام میدهد، حیرت زده شده و عبرت آموزید. وقتی چین را با کشور خودمان مقایسه میکنم، باز نگرانیهایم بیشتر میشود.
اما فراتر از این حرفها، کرونا روی مثبت هم دارد و آن این است که کرونا روی دیگر زندگی را به آدمیان روی کرهی خاکی نشان خواهد داد. روی دیگری که همیشه از آن غافل بودیم و احتمالاً پس از بحران کرونا نیز، مجدد غافل خواهیم شد.
کرونا یک تذکره است. به ما یادآوری خواهد کرد که چه قدر از مرگ میترسیم، چه قدر برای مرگ آماده نیستیم، چه قدر به زندگی طولانی دل بستهایم، چه قدر ضعیف ایم، چه قدر غرور بیجا داریم و چه قدر بشریت برای مقابله با چنین بیماریهای همهگیر آمادگی ندارد. چه بسا که باید از این یادآوری پند بگیریم که اگر نگیریم، باختیم.
این روزهای قرنطینه را باید غنیمت شمرد و دربارهی زندگی فکر کرد. باید مجدد به معنا در زندگیامان فکر کنیم و خودمان را در برابر مرگ آمادهتر کنیم و تنها وقتی در برابر مرگ آمادهایم که از وابستگیها بکاهیم و با آرامشی خروشان زندگی کنیم. روزهای قرنطینه را باید جدی بگیریم و با قرنطینه کردن خودمان به صورت فردی، در گوشهای بشینیم و برای مدتها فکر کنیم. من درباره خودم مطمئن هستم که اگر از ویروس کرونا جان سالم به در برم، قطعاً پس از پایان این بحران آدم دیگری خواهم بود و دنیای دیگری را شروع خواهم کرد و این برایم یک امید به آینده است. تجربیات این مدت را در آینده به اشتراک خواهم گذاشت. به نظرم مفید است که یک لیستی تهیه کنیم و در مورد آنها فکر کنیم. مثلاً بدین شرح:
- من چه قدر در برابر مرگ آمادهام؟ چه کنم که آمادهتر شوم؟
- وابستگیهای من چیست که منجر به ترس من از مرگ شدهاند؟
- اگر قرار باشد که تا یک ماه دیگر زنده باشم، در این یک ماه چه خواهم کرد؟
- بزرگترین آرزوی من در زندگی چیست و چه قدر از آن فاصله دارم؟ دلیل این فاصله چیست؟
- و … .
قرنطینه برای کسبوکارها هم میتواند فرصت خوبی باشد تا راجع به فرآیندهایشان و بهرهوریاشان اندیشهی تازه کنند. مخصوصاً سازمانهای ایرانی و در رأسشان سازمانهای دولتی ایرانی به این نتیجه خواهند رسید که چه قدر بهرهوری پایینی دارند و اگر بیشتر فکر کنند، میتوانند راهکارهایی برای نوسازی فرآیندها پیدا کنند. سازمانها در این مدت به این نتیجه خواهند رسید که چه قدر بار اضافی با خود حمل میکردهاند و بیخبر بودند. چه قدر وقت و انرژی نیروهایشان را خرج کارهای بیهوده کردهاند و به جای آن که آنها را مشغول خلق ارزش کنند، آنها را با کارهای پیش پا افتاده سرگرم کردهاند. کسبوکارها هم نیازمند خرد هستند و اگر خردمند باشند، از این فرصت قرنطینه بهره خواهند برد تا کمی چابکتر، نابتر، خلاقتر و بهرهورتر شوند. صاحبان کسبوکار هم میتوانند با تهیه یک لیست دیگری شبیه لیست بالا، راجع به ادامهی حیات خود پس از بحران کرونا ژرفاندیشی کنند و شروعی قویتر داشته باشند.
در پایان، به جای وحشت از کرونا فقط با حفظ آرامش و رعایت اصول بهداشتی، گوشهای بشینید و تفکر کنید.
پ.ن: من در این عکس خودم را در یک باغ که تقریباً امکانات خاصی نظیر سیستم گرمایشی نیست قرنطینه کردم.
اگر مطلب بالا برایتان جذاب بود، مطالب زیر را هم توصیه میکنم که بخوانید:
“عبور از مسئلهی مرگ” از محمدرضا شعبانعلی
پیروز باشید.
نارنجیمن